سیزده شهریور

ساخت وبلاگ
*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ... سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 3 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:08

فردا روز 12 اردیبهشت هست و همونطور که می دونید عشق به آنجل در وجود من فوروان میکنه! به همین خاطر از یکی دو روز قبل دست به کار شدم و هدیه ای که برای آنجل در نظر گرفته بودم رو خریدم و امروز با یک دسته گل و یک  بسته بزرگ شکلات قافلانکوه؟ غافلانکوه؟ حالا هر چی، خریدم و رفتم خدمت آنجل عزیز و تقدیم حضور مبارکش کردم... شما میدونید که من از مدتها قبل من انتظار چنین روزی رو می کشیدم و امروز بار بزرگی از روی دوش من برداشته شد هر چند بخاطر اینکه آنجل عزیر رو ببینم یک ساعت و نیم معطل شدم...آنجل عزیز یک طبقه پایینتر داشت از دانشجوها امتحان می گرفت و من اینو نمیدونستم و در حالی که کت تنم بود و واقعا گرمم شده بود، انتظار می کشیدم...هر چند کت تن من نبود و کت تن آنجل بود.... بالاخره لحظه موعود فرا رسید و من تونستم آنجل عزیز رو ببینم و هدایام رو تقدیم حضور مبارکش کنم و روزشو بهش تبریک بگم.... (آنجل= آنجل عزیز= فرشته = استاد راهنمای جان، فکر کنم الان 4 امین سالیه  که من باب توضیحات باید خدمتتون عرض کنم که ایشون آقا هستند.) سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 3 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:08

همونطور که دیروز در این پست به سمع و نظر شما رسید، دیروز  هدایای آنجل عزیز  رو تقدیم کردم خدمتشون... هدایای من شامل سه پارت بود، یک پارت مهم از این سه پارت یه دسته گل بود که از دیروز فکر منو خیلی مشغول کرده! قبل تر هم شنیده بودم که اگر از کسی متنفری بهش گل زرد هدیه بده!، ولی دیروز علیرغم اینکه این موضوع یادم بود ولی گفتم ترکیبی با رز قرمز اشکالی نداره ایشالا:) دیروز گلفروش قیت گل ها رو که گفت وسوسه شدم یه زنبق هم بخرم..راستش خوشم اومد از رنگش و خیلی هم ارزون بود..حالا خوب یه شاخه کاکتوس نخریدم اضافه کنم:) بنابراین یه زنبق هم به پکیج دسته گلمون اضافه شد، کلا پکیج  دسته گلی که برای آنجل عزیز خریدم تشکیل شد از : 1- یک شاخه گل مریم 2- یک شاخه رز قرمز 3- یک شاخه رز زرد 4- یک شاخه زنبق دیروز به یکی گفتم اینا رو،  گفت نباید رز زرد و زنبق میگرفتی! گفتم پس چرا گلفروش اینا رو میاره؟ گفت خب هر گلی برای یه جا مناسبه، گفت حالا که گذشته و خوبه که تو رز قرمز هم خریدی.. از دیروز خیلی فکر مو مشغول کرده! آخه این چه کاری بود من چرا رز زرد و رنبق خریدم؟  این چرا کردم چرا دادم پیام؟!عسلن همه رو قرمز میخریدم خب، البته اونی که دیروز باهاش مشورت کردم گفت همش قرمز هم برای عشقولانه است و تو روز استاد راهنما این گل رو بردی بنابراین اشکال زیادی نداره! خدائیش دیگه گیج شدم!...چرا اینا رو تو کتابای رشته ما ننوشته بودن؟ !!!! :) کارشناس گل نداریم اینجا؟ من چی باید می خریدم؟ آیا گل هایی که خریدم اشتباه بوده؟ اصلا 2 تا آفتابگردون بزرگ میخریدم یا یه گلدون شمعدونی یا سه شاخه خرزله چی؟:) خدائیش اینجا چرا اینقدر ساکته؟ چرا هیچی نمی گید شما؟:) راستی  تا یادم نرفته اینم عکس گل عتی سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 3 تاريخ : چهارشنبه 19 ارديبهشت 1403 ساعت: 17:08

به دست خود که کند با خود این که من کردم ؟    کهای توبه ام آخر ز احمقی تا کی؟


چه نسبت است که من می کنم به روی و لبت  ....انار دانه گل سرخ و ارغوان یاقوت

کهای لعل تو باشد اگر ز بهر ردیف....زمان زمان بنشانم یگان یگان یاقوت


کها= خجالت و شرمندگی

سیزده شهریور...
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1403 ساعت: 20:16

دیروز سالروز درگذشت خانم رخشنده اعتصامی معروف به "پروین اعتصامی" مشهورترین شاعر زن ایرانی  معاصر در سن 35 سالگی بود. من علاقه زیادی به شعرهای ایشون دارم و فکر کنم به دلیل معاصر بودن و سبک شعری مناظره و روحیه ظلم ستیزی در اشعارشون  مشهور شده باشند. جالبه که این شعر  رو در 8 سالگی گفتند: نخودی گفت لوبیایی را کز چه من گردم این چنین، تو دراز؟ گفت: ما هردو را بباید پخت چاره‌ای نیست، با زمانه بساز من نقش اساتید مهمی از جمله استاد ملک الشعرای بهار ، استاد علی اکبر دهخدا و پدر گرامیشون رو در پرورش این بانوی شاعر چیره دست بی تاثیر نمیدونم. متاسفانه چون تخصصی در حوزه شعر ندارم  نمیتونم وصف کامل ایشون رو داشته باشم ولی توصیه میکنم حتما شرح حال ایشون رو در ویکیپدیا که دم دست ترین منبع است و البته خب شاید سندیت و اعتبار زیادی نداشته باشه بخونید..البته نمیدونم  کتابی هم در این زمینه هست یا نه  ...خیلی نکات جالب و نشنیدنی  از ایشون رو که اصلا اطلاع نداشتم در ویکیپدیا خوندم خصوصا در رابطه با ازدواج و مرگ ایشون.. شعری ظاهرا استاد محمدحسین شهریار در مورد پروین اعتصامی گفتند. من معمولا اشعار رو از این سایت میخونم...روحشون شاد... سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1403 ساعت: 20:16

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ... سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 24 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1403 ساعت: 19:15

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ... سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1403 ساعت: 19:15

ترمهایی که تدریس ندارم خیلی سخت میگذره، اول سال که یکی از دانشجوهای چند سال قبلم پیام تبریک سال جدید داد خوشحال شدم، امروز هم که رادیو گوش میکردم و متوجه شدم صدابردار اون برنامه رادیویی دانشجوی خودم بوده واقعا حس خوبی داشتم...

سیزده شهریور...
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 15 فروردين 1403 ساعت: 19:15

بعضی از دانشجوها نمیدونم چرا یه متن ساده فارسی رو نمیتونن بنویسن! طرف به اصطلاح اسمش دانشجوی کارشناسی ارشده، اونوقت متن پایان نامه اشو به زبان اصیل و سنتی فارسیِ دری بری! نوشته...بخدا خسته شدم از بس دنبال فعل و فاعل گشتم!...دو روزه دارم فصل اول رو میخونم هنوز تموم نشده! شونصد تا کامنت گذاشتم براش! باور کن از جزیره آدم خوارا یه نفر رو آورده بودم بهش فارسی یاد داده بودم از این دانشجوئه قشنگتر می نوشت!.....این گوگل ترانسلیت هم بد مصیبتی شده، طرف مقاله رو شوت میکنه تو گوگل ترانسلیت، فارسیشو کپی میکنه تو پایان نامه! الان بار دومه دارم کامنت میذارم، دفعه قبل به فارسیِ دربی بری سده ی 5 هجری شمسی نوشته بود، این بار ارتقا پیدا کرده به فارسی دربی بریِ سده ی 6 نوشته! هر کار میکنم تموم نمیشه! از اون طرف هم نمیتونم بی خیال بشم....اسمم رو پایان نامه اش خورده! به این نتیجه رسیدم هر کی خواست پایان نامه با من برداره، اول یک امتحان املا بعد یه امتحان انشاء حضوری ازش بگیرم، یه شعر هم از پروین اعتصامی بگم بره حفظ کنه! دستگاه سورس رو هم سوزنده این دانشجو!.شما نمیدونید چقدر محبت این آقا پسر تو دل من جا کرده میخوام بزنم منفجرش کنم!  البته دانشجو خیلی تقصیری نداشت و عمر دستگاه  به سر اومده بود....خدا رو شکر میکنم تدریس رو به حداقل رسوندم....واقعا وقت تلف کردنه...اونم با دانشجوهای این دوره زمونه...البته میدونم همه این جور نیستند و دانشجوی خوب هم داریم..ولی از شانس من، ابوعلی سینا یا ابوالحسن بهمینار افتاده گیر من!  سیزده شهریور...ادامه مطلب
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 22 تاريخ : پنجشنبه 3 اسفند 1402 ساعت: 21:45

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">

سیزده شهریور...
ما را در سایت سیزده شهریور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0hdana6 بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 0:32